- افسرده دم (اَ سُ دَ / دِ دَ)
افسرده بیان. پوچ و بیمزه. (آنندراج). آنکه دم او سرد و بیحال باشد:
نیست بر نالۀ افسرده دمان گوش مرا
بلبلی کو که صفیرش برد از هوش مرا.
رضی (از فرهنگ ضیاء)
نیست بر نالۀ افسرده دمان گوش مرا
بلبلی کو که صفیرش برد از هوش مرا.
رضی (از فرهنگ ضیاء)
